غریبانه
عاشقانه های من
سلام به همه. این چند روز حالم به شدت بد بود.وااااااااااااااااااااااااااااااای استقلال باخت.انقدر گریه کردم که خدا میدونه.ولی بعدش مهناز دوستم یه چیزی بهم گفت که اروم شدم.گفت خدا خیلی استقلال را دوست داشته که باختن.چون بعد از این همه برد داشتن مغرور میشدن.این باخت غرورشون را شکست.(البته مهناز استقلالی نیست).خدا راشکر جای استقلال تو جدول تغییر نکرد.بیچاره داداش ارش چقدر سعی کرد گل سوم را بزنه تا مساوی شن ولی نشد.حالا همه ی اینا یه طرف امتحانام گند زدم.واااااااای تاریخ را 18 گرفتم نظرات شما عزیزان:
سلام من لینکت کردم اگه میشه من و بلینک.یادت نره هااااااااااااااااااااااااااا
پاسخ:مرسی.چشم لینکت هم میکنیم M0HAMMAD
![]() ساعت16:04---13 آذر 1391
هر چند ساعت ميخوني نيم ساعت يك بار 5 دقيقه استراحت كن
يا يك ساعت ميشه 10 دقيقه يا يك ساعت و نيم ميشه 15 دقيقه استراحت كن اينطوري باعث ميشه مغزت كمتر روش فشار بياد درضمن همش نميشه درس خوند همشم نميشه بري پاي فيلم فيلم رو ميتوني بعدا بري بخري ببيني يا دان كني بازي هم كه اخبار نشون ميده چند چند شد پس درس بخون پاسخ:فیلما شاید بتونم نبینم.ولی اخه بازی های استقلال متاسفانه ندیدنش امکان پذیر نیست. یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:روزگار تلخ من, | 13:49 | نگارمجیدی |
|
|